فارسی دهم-

درس12 فارسی دهم

امیرحسین کریمی کرم اله

فارسی دهم. درس12 فارسی دهم

سلام جزوه میخوام

جواب ها

عسل قائدی

فارسی دهم

- خروش سواران و اسپان ز دشت / ز بهرام و کیوان همی برگذشت قلمرو زبانی: قالب: مثنوی / وزن: فعول فعول فعول فعل (رشته انسانی) / خروش: فریاد / بهرام: ستارۀ مریخ / کیوان: ستارۀ زحل / همی برگذشت: عبور می کرد. قلمرو ادبی: سواران، اسپان: تناسب / بهرام، کیوان: تناسب / واج آرایی «ا» و «ش» بازگردانی: صدای اسبان و سواران از دشت بلند شد و از ستاره بهرام و کیوان نیز گذر کرد. پیام: شدّت درگیری ۲- همه تیغ و ساعد ز خون بود لعل / خروشان دل خاک در زیر نعل قلمرو زبانی: تیغ: شمشیر / ساعد: میان مچ و آرنج / لعل: سنگ قیمتی / خروشان: فریاد زنان و ناله کنان / قلمرو ادبی: تیغ و ساعد لعل بود: تشبیه رسا / خاک: مجاز از زمین / دل خاک: استعاره مکنیه / نعل، لعل: جناس. بازگردانی: شمشیر و ساعد جنگجویان از خون مانند سنگ لعل، سرخ شده بود و دل زمین از کوبیدن نعل به فغان درآمده بود. - نماند ایچ با روی خورشید رنگ / به جوش آمده خاک بر کوه و سنگ قلمرو زبانی: ایچ: هیچ / قلمرو ادبی: بر روی خورشید رنگ نماند: رنگش پرید، کنایه از ترسید، جانبخشی، اغراق / به جوش آمده: استعاره مکنیه بازگردانی: خورشید نیز از ترس رنگش پریده بود و خاک و سنگ کوه به جوش آمده بود. - به لشکر چنین گفت کاموس گرد / که گر آسمان را بباید سـپرد ۵- همه تیـغ و گـــرز و کـمند آورید / به ایرانیان تــنگ وبند آورید قلمرو زبانی: کاموس: یکی از فرماندهان زیردست افراسیاب/ گرد: پهلوان، دلیر / سپردن: درنوردیدن، پیمودن، طی کردن (بن ماضی: سپرد، بن مضارع: سپر) / تیغ: شمشیر / گرز: چماق / کمند: طناب / بند: ریسمان / بند آوردن: کنایه از اسیر کردن / قلمرو ادبی: که گر آسمان را بباید سـپرد: کنایه از کار دشوار و ناشدنی / تیغ، گرز، کمند: تناسب / تنگ: در برابر فراخ / تنگ آوردن: در تنگنا گذاشتن، به ستوه آوردن. / بند آوردن: کنایه از اسیر کردن بازگردانی: کاموس پهلوان به لشگر اینچنین گفت که اگر لازم باشد آسمان را نیز طی می کنیم، همگان شمشیر، چماق و کمند را آماده کنید. به ایرانیان سخت بگیرید و ایشان را به ستوه آورید و اسیر کنید. - دلیری کجـــا نام او اشکــبوس / همی بر خروشید بر سان کوس قلمرو زبانی: کجا: که / اشکبوس: پهلوان تورانی / برخروشید: فریاد کشید / کوس: طبل بزرگ، دهل / قلمرو ادبی: اشکبوس: مشبّه / برسان: به مانند، ادات تشبیه / کوس : مشبّهٌ‌به / وجه شبه: برخروشیدن. بازگردانی: پهلوانی که نام او اشکبوس بود به مانند طبل خروشید و فریاد زد. ۷- بیامد که جــــوید ز ایران نبرد / سر هم نبرد اندر آرد به گرد قلمرو زبانی: همنبرد: حریف / گرد: غبار، گرد و خاک / نبرد: جنگ / اندر: در / قلمرو ادبی: گرد: مجاز از زمین / ایران: مجاز از لشکر ایران / سر هم نبرد به گرد آوردن: کنایه از شکست دادن، برابر با پوزه کسی را به خاک مالیدن. / واج آرایی «ر» بازگردانی: آمد که از لشکریان ایران حریفی پیدا کند و با حریف خود بجنگد و او را شکست دهد. ۸- بشد تیز رهّام با خـود و گبر / همی گرد رزم اندر آمد به ابر قلمرو زبانی: بشد: رفت / تیز: تند و سریع / خود: کلاهخود / گبر: زره، خفتان، جوشن ، نوعی جامه جنگی / رزم: جنگ / اندر: در / قلمرو ادبی: همی گرد رزم اندر آمد به ابر: کنایه از شدت رزم، اغراق / ابر، گبر: جناس ناهمسان اختلافی / خود، گبر، رزم: تناسب / واج آرایی «ر». بازگردانی: رهّام با کلاهخود و زره (مسلّح) بسیار سریع به میدان جنگ رفت و به خاطر شدت رزم، گرد و خاک به آسمان رسید. - برآویخت رهّام با اشکــبوس / برآمد ز هر دو سپه بوق و کوس قلمرو زبانی: ب

سوالات مشابه

Ad image

اشتراک رایگان فیلیمومدرسه

ویژه اول تا دوازدهم

دریافت

Ad image

اشتراک رایگان فیلیمومدرسه

ویژه اول تا دوازدهم

دریافت

Ad image

اشتراک رایگان فیلیمومدرسه

ویژه اول تا دوازدهم

دریافت